بعد از كلاس
زهرا2:كلاس امروز خيلي حوصله سربر بود.
مرضيه:آره موافقم
نسترن:آخجون اگه اين ترم هم تموم بشه زبان كره اي،انگليسي،اسپانيايي رو كامل ياد گرفتيم
فاطمه:نه هنوز يه ترم ديگه از زبان كره اي مونده
مرضيه:آره ولي تقريبا واسه امتحانا بلد وآماده ايم
روز بعد
نسترن:سلام استاد استاد:به خاطر بي توجهي وديرآمدنتون 5 امتياز از گروهتون كم ميشه
نسترن:ولي .... . استاد:ميتونيد بشينيد. نسترن:اما
استاد:نميخوايد كه بيشتر كم كنم؟ نسترن:نه نه ميشينم
بعد از كلاس
نسترن:ببخشيد بچه ها
مرضيه:به خاطر تو ممكنه امتيازمون از بقيه گروها كم تر بشه.
زهرا2:بايد امتيازمون رو از گروه fبالاتر ببريم وگرنه نميتونيم تو مسابقه شركت كنيم زهرا1:چي نهاونوقت ديگه نميتونيم بريم كره واي
فاطمه:ما فقط يه امتياز كم داريم بايد جلو بزنيم تا مسابقه وقت داريم
يك روز قبل از مسابقه
نسترن:واي خيلي استرس دارم مرضيه:منم همينطور حالا چيكار كنيم
فاطمه: خوبه 1 امتياز از گروه fبالاتريم
زهرا2:آره خوبه من كه خيلي ميخونم.
زهرا1:آره خيلي بخونيد چون قراره بريم كره
رمينا:حالا چيكار كنيم يك امتياز از گروه aپايين تريم.
مينا:حالا چرا گريه ميكني؟
رزيتا:راست ميگه چرا گريه ميكني؟
رژينا:اه خفه شيد دارم به يه چيزايي پي ميبرم
آيدا:راست ميگه دايي رژينا داور اول مسابقست
همشون:آره آخجون
واما روز مسابقه
مرضيه:واي بچه ها من فقط 10دور خوندم
نسترن:بروبابا من فقط 9دور خوندم
زهرا2:نگران نباشيد من 20دور خوندم
زهرا 1:منم همين حدودا دورش كردم
فاطمه:خفه شيد ميخوام ببينم گروهfچقدر خونده
گروه f
رزيتا:واي رژلبم نيست رمينا:منم زير چشمام پف كرده(جيغ)
آيدا:كي خونده بچه ها؟ مينا:من نصف كتابو خوندم نگران نباشيد.
رژینا:نگران چی بشیم دایی من داور اول مسابقست
رزیتا:کسی رژلب منو ندیده؟ آیدا:بیا مال منو بگیر
رزیتا:نه من این رنگی نمیخوام رژینا:این چطور؟
رزیتا:نه مینا:بسه دیگه
گروهA
مرضیه:بچه ها یه دستمال به من بدید میخوام عینکمو تمیز کنم
زهرا2:بیا اینم دستمال مرضیه:ممنون
زهرا1:بچه ها من استرس دارم
مرضیه:بچه ها یه دستمال تمیز بدید من درست نمی تونم ببینم
فاطمه:باز شماره عینکتو باید ببری بالا. نسترن:دختر کور میشی یکم به خودت برس
رژینا:میبینم که شماره عینکاتون باز رفته بالا خوب تا حالا کور نشدید
زهرا2:هرچی باشیم خدارو شکر مثل بعضی ها جلف نیستیم
سرجلسه امتحان
رژینا:دایی بیا دیگه زهرا2:استاد یعنی چی؟
نسترن: اونا همه سوالارو پرسیدند؟ فاطمه:این عادلانه نیست
استاد:کاری نمیشه کرد زهرا2:اما.........
بعد از امتحان
زهرا2:خیلی آسون بود اصلا فکر نمیکردم با 20دوربتونم جواب بدم!!!!
مرضیه:ولی گروه fخیلی بیشعوره! نسترن:منم از دستشون خیلی عصبانیم
رمینا:یادتون ندادن غیبت کار خیلی زشتیه؟!! زهرا2:مگه شما هم این چیزا حالیتونه؟
رزیتا:ضایعست که ما برنده میشبم فاطمه:حالا میبینیم فردا روز اعلام نتایجه
فردا
آیدا:نههههههه رزیتا:این احمقانست با گروهAبرابر شدیم
فاطمه وزهرا2:آخجون مرضیه:حالا کی میره کره؟
داور های مسابقه
داور اول:گروه fباید بره استاد: اما اونا برابر شدن تازه شما خیلی بهشون کمک کردین
داور سوم:منم موافقم داور دوم:چرا هردو رو نفرستیم
داور چهارم: اما.....آره فکر خوبیه
اجازه گرفتن گروهAاز ماماناشون
مرضیه:مادری لطفا...... زهرا2:مامانی!!! فاطمه:مامانی بزار قول میدم زنگ بزنم
نسترن:مادرجان!!!!!!! زهرا1:مامی گلم....قربونش برم....فداش بشم....خواهش!
جواب مادرها:
مادرمرضیه:وای دخترم داره میره کره!قول بده از اونجا برام خرچنگ بیاری!!!!!!!!!
مادرزهرا2:حالا که اینقدر اصرار میکنی باشه ولی اگه یه تارموت کم بشه میکشمت!
مامان فاطمه:نه فاطمه:لطفا -:نه گفتم زهرا1:خاله! -:باشه ولی قول بده مواظبش باشی
مامان نسترن:خودتو لوس نکن باشه برو
مامان زهرا1:نه نه نه نه به هیچ وجه
شب همان روز همشون یواشکی زهرا1 رو از خونشون بردند
نظرات شما عزیزان:
